تحلیل فقهی حقوقی خیار بیع الشرط در نسبت با معاملات با حق استرداد
شماره مجلد: ۴ | دوره ۲/ شماره 2 – پاییز و زمستان ۱۳۹۸ کد مقاله: ۱۹ صفحه: ۲۶ - ۳
سعید کرمی
چکیده:
در بیع یا رهن بودن بیع الخیار اختلافنظر است. فقهای امامیه آن را صحیح و ماهیت آن را بیع دانستهاند. فقهای اهلش تسنن از بیع الخیار به بیع الوفا یادکرده و آن را رهن تلقی کردهاند. بیع شرط به دو صورت قابلتحلیل است: نخست بیع شرطی که در روابط بدهکار و طلبکار جاری است (ماده ۳۴ قانون ثبت) و دیگری بیع شرطی که حاکم بر روابط بدهکار و طلبکار نیست، بلکه یک بیع واقعی است و مشمول مواد ۴۵۸ تا ۴۶۲ ق.م. میشود. بیع شرطی که حاکم بر روابط بدهکار و طلبکار است مصداق معامله با حق استرداد است (ماده ۳۳ قانون ثبت) و به همین جهت است که تقاضای ثبت ملک مورد بیع شرط را حق بدهکار دانستهاند، زیرا در این قسم از بیع شرط قصد بایع در حقیقت انعقاد و تشکیل عقد بیع نیست. هرگاه به این ملاک توجه نشود ابهاماتی به وجود میآید: اولاً اینکه هر بیع شرط معامله با حق استرداد تلقی میگردد، درحالیکه اینگونه نیست. ثانیاً، خیار در بیع شرط واقعی مصداق ماده ۳۹۹ قانون مدنی است، پس باید تمام بیعهای موضوع ماده ۳۹۹ قانون مدنی را معامله با حق استرداد دانست و روشن است که صرف وجود خیار در یک بیع، آن را مصداق معامله با حق استرداد نمیکند. مواد ۳۳ و ۳۴ قانون ثبت مخصص ماده ۴۵۹ ق.م. نیست، زیرا ماده ۴۵۹ ق.م. بیع شرط حاکم بر روابط بدهکار و بستانکار نیست، اما موضوع مواد ۳۳ و ۳۴ قانون ثبت بیع شرطی است که حاکم بر روابط بدهکار و طلبکار است.
کلمات کلیدی : خیار بیع شرط، اصالهالصحه، العقود تابعهٔ للقصود، بیعالوفا، بیع، رهن، قانون مدنی، قانون ثبت.