آگاهی و جهان در فلسفه ابنسینا و هگل
- رشته تحصیلی
- فلسفه تطبیقی
- مقطع تحصیلی
- دکتری تخصصی PhD
- محل دفاع
- دانشگاه شهید مطهری (ره)
- تاریخ دفاع
- ۱۵ شهریور ۱۳۹۶
- دانشجو
- میلاد نوری یالقوزآغاجی
- استاد راهنما
- دکتر سید محمدرضا حسینی بهشتی, دکتر علیاصغر جعفریولنی
- استاد مشاور
- غلامحسین ابراهیمی دینانی, دکتر روح الله عالمی
- چکیده
-
«آگاهی» میکوشد به واقعیت جهان دست یابد؛ چگونگی این تلاش و ارتباط آگاهی با جهان مسئلۀ مهمی است که بررسی آن در فلسفۀ ابنسینا و هگل درخور توجه است. تبیین جهان بدون توضیح کثرات اشیاء بر اساس وحدت قوانین و مفاهیم و علل ممکن نیست و نهایت سلسلۀ تبیینها ناگزیر باید به وحدت مطلقی بیانجامد که امکان فهم جهان را فراهم میآورد. بااینحال، یا این مطلق نسبت به کثرات بشرطلا است، چنانکه ابنسینا درباب واجبالوجود باور دارد؛ یا آنکه نسبت به کثرات به اعتبار لابشرط اخذ میشود، چنان که هگل مطلق را نسبت به کثرات به اعتبار لابشرط قسمی درک میکند.
این نکته به تبیین نظام عالم نیز مربوط میشود، زیرا درحالیکه ابنسینا جهان را در یک نظام طولی از عقل اول تا عالم عنصری و بر اساس نظریۀ کلی طبیعی توضیح میدهد، هگل به هستی ارگانیک جهان باور داشته و مفهوم کلی انضمامی را برای فهم جهان به کار میبندد.
اختلاف در فهم مطلق و نظام جهان منجر به اختلاف در تبیین فرآیند شناخت خواهد شد؛ در حالی که بر اساس تبیین طولی عالم در فلسفۀ ابنسینا، فرآیند شناخت یک حرکت طولی در راستای تجرد است، توضیحی که هگل از مراحل شناخت ارائه میدهد کاملا تاریخی بوده و شامل یک فرآیند درونی از ارگانیسم طبیعت است که از حضور مطلق ناشی میشود. این اختلافات همه از مواجهۀ هگل با کانت و موقعیت تاریخی او در مواجهه با چرخش سوبژکتیو و کوشش برای فراروی از آن ناشی میشود، درحالیکه ابنسینا چنین مواجههای نداشته است.
- Abstract
-
Awareness tries to know the world. How to obtain this and the relation between awareness and world is an important issue have to be discussed according to philosophies of Ibn Sina and Hegel. Explanation of the world is not possible without describing the multiplicity of things through the unity of laws, concepts and causes. Finally, there have to be an absolute unity that make us able to understand this world. However, this absolute is itself in either beyond multiplicities or inside of them, as Ibn Sina believes on the prior and Hegel believes on the former. This point is also related to explaining the order of the world. So while Ibn Sina believes that the order of universe is causal order, Hegel believes on its organic order in which the particles are the parts of a whole, which is made by them. such a point is also important to explain the process of obtaining knowledge. In Ibn Sina ’s philosophy, the movement to have knowledge is going upward connecting to the intellect which is beyond nature, while Hegel believes on organism as the co-existence of finite and infinite being in a whole which is also named Absolute. The importance of process is here, where the substance moves toward subjectivity in a historical movement. These differences is rooted in Hegel’s relation to Kant’s Subjectivism that he tries to go out of it, while Ibn Sina doesn’t have such relation and this makes them different.
Keyword: Awareness, Consciousness, Self-Consciousness, Knowledge by-presence, Knowledge by-acquisition, I, non-I, Others, Ibn Sina, Hegel.