اسفار معنوی در عرفان اسلامی و سنت افلاطونی
- رشته تحصیلی
- فلسفه و حکمت اسلامی
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- دانشگاه شهید مطهری (ره)
- تاریخ دفاع
- ۲۹ مهر ۱۴۰۰
- چکیده
-
از نظر برخی سنتهای فلسفی و عموم سنتهای عرفانی، آدم و عالم ذو مراتب هستند. انسان موجودی دارای دو بعد جسمانی و روحانی، و عالم حداقل دارای دو مرتبه است. در چنین سنتهایی بر این باورند که بعد روحانی انسان میتواند به مراتب بالا هستی سفر کند. این سنتها هر یک به طریقی این سفر معنوی را بیان میکنند. ما در میان این سنتها به دو سنت عرفان اسلامی و افلاطونی نظر داریم.
در سنت عرفان اسلامی، اسفار معنوی به دو صورت «مقامات» و «اسفار اربعه» مطرح شده است. در این پایان نامه ابتدا مقامات و سپس به بیان اسفار اربعه میپردازیم. پس ازآن، میان این دو نوع سیر، مقایسه برقرار کرده و مشخص میشود تا چه حد با یکدیگر همپوشانی دارند. عرفا به طور کلی، اسفار اربعه را اینگونه معرفی کردهاند: در سفر اوّل، سالک از خلق به حق سفر میکند، غیر در نظر او مستهلک میشود و ذات احدیت را بدون ملاحظه تعیّنات شهود مینماید. در سفر دوم، سالک در حق سیر کرده و أسماء حسنای الهی را مشاهده میکند و به آنها متجلی میشود. در سفر سوم، سالک از حق به خلق سفر نموده و حق را ظاهر در خلق و خلق را باقی به بقای حق مییابد. در سفر چهارم، سالک در میان خلق با مصاحبت حق سیر کرده و پیام حق تعالی را به مظاهر امکانی ابلاغ مینماید.
در سنت افلاطونی، که در آن به بررسی آرای افلاطون و فلوطین پرداخته میشود، سفر معنوی مراتب دوگانه (عالم محسوس و معقول) یا سهگانه (اقانیم ثلاثه) دارد. افلاطون قائل است، انسان توانایی دارد در سیر صعودی از عالم محسوس به بالاترین مرتبه عالم مثل صعود کند و سپس در سیر نزولی بازگردد و دیگران را راهنمایی نماید. فلوطین نیز معتقد است، انسان میتواند از عالم محسوسات رهیده و به عالم معقول راه یابد، در مرتبه بعد از عالم معقول نیز گذر کرده و با احد متحد میشود، سپس طی سیر نزولی به عالم محسوس باز میگردد.
در یک جمعبندی، میتوان گفت: دو سفر اول در دو سنت عرفانی و افلاطونی با اختلافاتی که در نگاه به برترین مراتب هستی دارند امکان تطبیق وجود دارد. در سفر سوم به دلیل آنکه نکته صریحی در مورد سیر نزولی از مثال خیر یا اقنوم احد ذکر نشده است،کمتر امکان تطبیق وجود دارد و در سفر چهارم میان سنت عرفان اسلامی و سنت افلاطونی میتوان قائل به تطبیق شد.