خودگروی روانشناختی و اخلاقی
شماره مجلد: ۵ | سال سوم/ شماره ۷ و ۸ – تابستان و پاییز ۱۳۸۳ کد مقاله: ۳۵ صفحه: ۱۶۴ - ۱۳۳
James Rachels
ایرج احمدی
چکیده:
در این مقاله جمیز ریچلز به توضیح، تبیین و نقد دو نظریهی خودگروی روانشناختی و خودگروی اخلاقی میپردازد. در بخش اول پس از بیان و استدلال خودگروان روانشناختی بدین مضمون که حتی افعالی که ظاهراً از خود گذشتگی به نظر میرسد، در واقع ناشی از خواستههای خود عاملان است، مینویسد که برای خودخواهانه نامیدن یک فعل باید متعلق خواسته را، نه خودش را ملاک قرارداد. سپس در ادامه عمیقترین خطای نظریهی مذکور را ابطال ناپذیریاش میشمارد. در بخش دوم به بررسی و نقد سه استدلالی که به نفع خودگروی اخلاقی اقامه شده، میپردازد که به ترتیب عبارتند از: این نظریه بهترین طریق خدمت به منافع دیگران را نشان میدهد؛ تنها فلسفهی اخلاقی است که به فردیت شخص ارزش قائل است و بهترین تبیین را برای افعال اخلاقی انسانها فراهم میآورد. سپس به سه استدلالی که علیه این نظریه اقامه شده، میپردازد که بدین مضموناند: این نظریه قادر به رفع تعارض منافع انسانها که پیشفرض هر نظریهی اخلاقی است، نمیباشد؛ مستلزم تناقض منطقی یا ناسازواری درونی است و بالاخره مستلزم ترجیح بیدلیل و ناموجه منافع خود بر منافع دیگری است. ریچلز دو استدلال اول را نقد میکند و استدلال سوم را میپذیرد. واقعی بین آنها
کلمات کلیدی : خودگروی اخلاقی، فلسفهی اخلاق، خودگروی روانشناختی، اخلاق دگرخواهانه، لذت گرایی