تغییر و حرکت در فلسفه‌ی غرب

شماره مجلد: ۸ | سال چهارم/ شماره ۱۳ و ۱۴ - زمستان ۱۳۸۴ و بهار ۱۳۸۵       کد مقاله: ۵۵           صفحه: ۱۰۶ - ۸۷

Melic Capek

علی‌اصغر خندان

چکیده:

بحث تغییر و حرکت از جمله مباحثی است که در تمام مکاتب و دیدگاه‌های فلسفی مورد بحث و گفت‌وگو قرار گرفته است. عده‌ای مانند پارمنیدس الیایی منکر تغییر و حرکت بوده‌اند با این استدلال که «هر تغییری متناقض است» و کسانی همچون هراکلیتوس از همین دلیل نتیجه گرفته‌اند که ذات واقعیت همین تناقض است و اینکه تغییر نوعی حرکت کیفی است و لذا همه‌چیز سیلان دارد و هیچ‌چیز پایدار نیست. این موضعی است که در فلسفه‌ی جدید در آرای هگل مصداق مشابه دارد. هم‌چنین موضع‌گیری در باب تغییر و حرکت تا حد زیادی ملازم با قبول یا انکار تغایر و کثرت است. از این‌رو نویسنده موضع فیلسوفان جدید در این عرصه را در دو دیدگاه وحدت‌گرایی ایستا و کثرت‌گرایی ایستا خلاصه کرده است. دیگر موضوع مهم مرتبط رابطه‌ی حرکت با زمان است. عموماً تصدیق می‌شود که حرکت مستلزم توالی است اما عکس این قضیه مورد مناقشات جدی است؛ یعنی اینکه آیا زمان مستقل از حرکت وجود دارد و آیا زمان خالی از ماده و حرکت می‌تواند وجود داشته باشد؟

کلمات کلیدی : کثرت‌گرایی، حرکت، جبر، زمان، تغییر، وحدت‌گرایی