بیانات مقام معظم رهبری
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با استادان مدرسه عالی شهید مطهری فروردین 1372
بسم الله الرحمن الرحيم
خيلي خوش آمديد. بنده وظيفه دارم از شما به خاطر كار بزرگي كه بحمدلله بي سر و صدا، بي تبليغات و بدون جنجالهاي رايج معمولي و به شكلي آرام و در گوشهاي، آنچنان كه متناسب با خلوت معنوي علم و معلومات است، انجام ميدهيد، تشكر كنم و "خسته نباشيد" عرض كنم. انشاءالله كه موفق باشيد. بنده از اين كه ميبينم جنابعالي [آيتالله امامي كاشاني] و آقاياني كه در آنجا مشغول فعاليت هستند و اين كارهاي مهم و با ارزش را انجام ميدهند، خيلي متشكرم.
به نظرم بايد گفت كه مدرسهي عالي سپهسالار عاقبت به خير شد و تبديل به مدرسهي شهيد مطهري گرديد. واقعاً اين سير اسمي و تحول اسمي، يك تحول معنوي و سير معنوي را هم نشان ميدهد. تبديل نام سپهسالار به شهيد مطهري، فاصلهاي عحيب و ناپيمودني است و اين هنر شماست كه الحمدلله كاري كرديد كه اين فاصله پيموده بشود. من، اگر چه با متخرجين [فارغالتحصيلان] مدرسه و دانشجوها به جز مواردي كه جنابعالي اشاره فرموديد و بعضي پاياننامههايي كه برادران آوردهاند و من تورّق و مروري كردهام، بيش از اين ارتباطي با محصولات مدرسه نداشتهام؛ اما همانطور كه در عربي معروف است: "الثمره تدل علي الشجره" و عكس آن هم صادق است: "الشجره تدل علي الثمره"، اگر درخت را شناختيم كه درخت گلابي است، ميشود فهميد كه ميوهي آن چگونه خواهد بود. هم اكنون كه من به آقاياني كه شما به عنوان علما و اساتيد و هيئت علمي مدرسه از ايشان استفاده ميكنيد، نگاه ميكنم، تا آنجايي كه ميشناسم، ميبينم شما معقولاً، منقولاً و انصافاً مجموعهي خوبي را جمع كردهايد و انسان احساس ميكند ـان شاءاللهـ ثمرات اين شجره، ثمرات با ارزش خواهد بود. ما در مباحث اسلامي، فلسفه و فقه كمتر ميتوانيم اساتيدي را مثل بعضي از آقاياني كه در اينجا تشريف دارند، در مراكز علمي و دانشگاهي نشان دهيم. ولي بحمدلله اينها در اينجا جمع شدهاند و اين هم از بركات انقلاب است و شايد هم روح مطهر امام (ره) و نفس آن بزرگوار كه از اول انقلاب توجه خاصي به اين مدرسه داشتهاند و به جنابعالي هم، به خصوص نسبت به اينجا، ماموريت دادهاند و شما هم مشغول كار شديد، موثر بوده است.
نكتهاي كه دائماً در اين قبيل مجموعهها به ذهن من ميرسد، اين است كه ما ابتدا بايستي بدانيم كه از متخرج اين مدرسه چه ميخواهيم تا بدانيم كه چه استادي، چه درسي و چه برنامهاي را در اينجا تنظيم كنيم. زماني ما از طرف استاد و برنامه شروع ميكنيم و اين يك طريق كار است و زماني هم از طرف هدف آن علت غايي و آنچه كه متوقع هستيم، شروع ميكنيم كه به نظرم ميرسد اين كار، هوشمندانهتر و عاقبتبينتر و كم اشكالتر خواهد در آمد و خطاي آن كم خواهد شد. ما بايد ببينيم چه ميخواهيم از اين جا در بياوريم كه بر اساس آن بفهميم چه برنامهها و اساتيدي را لازم داريم؟ و در كنار او بدانيم كه چه تحقيقي بايد انجام بگيرد و چه كتابي بايد تصويب شود؟ شما ـ بحمدالله ـ به اين معنا در پايان فرمايشتان اشاره كرديد كه هدف شما تربيت مبلغين اسلام و كساني است كه معرفتي از اسلام دارند و ميخواهند مفيد واقع شوند و اين مسأله، حقا و انصافا، در كنار حوزههاي علميه كه يك تراز ويژهاي از روحانيون را تربيت ميكنند، خيلي خوب است. روحانيِ تراز حوزه، در كنار آنچه كه فرضا در بخشهاي علوم انساني متمايل به امور ديني در دانشگاههاي ما تربيت ميشوند، يك روحاني با تراز مخصوص و شكل مخصوصي است. مثلا فلسفه اسلامي و فقه اسلامي كه در دانشكده الهيات و يا بخش فلسفه دانشكده ادبيات تدريس ميشود، داراي ترازي است كه مورد نظر آنهاست. چرا كه آنها محصول خاصي را در نظر دارند كه نحوه برنامهريزي، تنظيم واحدها، ترم بندي، واحدگيري و زمانهاي تعطيلي دانشجويان هم، بر همان اساس و متناسب با همان تراز است و با متخرج و محصولي كه در دانشگاهها مورد نظر است، مطابقت دارد. و شايد بيوجه هم نباشد كه هماني كه هم اكنون هست، درست باشد.
لذا، ما بايد ببينيم در مدرسه عالي شهيد مطهري، چه ميخواهيم بسازيم؟ اين، بايد اصل باشد. علي القاعده، نميخواهيم روحانيِ تراز حوزه بسازيم. به خاطر اينكه در حوزه نظر اصلي، بلاشك، بر فقاهت است. درست است كه حوزه در رشتههاي مختلف، اديب، فيلسوف و حتي زمانهايي منجم و هيأت دادن تربيت ميكرده؛ اما حوزههاي شيعه به تربيت فقيه متوجه است. لذا، ميبينيم كه همه چيز بر اساس اين تنظيم شده و درس فقاهت هم آنجا روانتر است و دانشجوي فقاهت هم آنجا آسانتر تحصيل ميكند تا دانشجوي بقيه رشتههاي ديگر. پس اين مدرسه، حوزه نيست و ما نميخواهيم در اينجا فقيه، به معناي حوزه تربيت كنيم؛ و الا جايش حوزه بود و همان درسها، كتاب و شيوه كار بايد در اينجا به دنبال ميشد. بلا شك، ترازِ دانشگاه هم در اينجا مورد نظر ما نيست، چرا كه اگر اين چنين بود، لازم نبود درس مكاسب و كفايه تدريس شود و شما آقايان علما، فقيهِ وارد و صاحب نظر را براي تدريس شرح منظومه سبزواري و يا شواهدالربوبيه به اين جا بياوريد. اين درسها كه بحثهاي ترازِ دانشگاه نيست. پس اينجا، يك چيز ديگري است.
من فكر ميكنم كه در اينجا يك هدف متمايز از آن دو هدف و يك چيز خوبي در ذهن شما هستد كه شايد تحديد هم شده باشد. و من عرض ميكنم كه اگر تحديد نشده، بايد دقيقا بشود و حتي روي كاغذ هم بيايد. يعني ما، واقعا، بنويسيم كه هدف ما در اينجا اين است كه چنين محصول و موجودي را بيرون بياوريم. البته كليات را ميشود گفت، كما اين كه آن سپهسالاري هم كه اينجا را درست كرده، او هم گفته بوده كه در اينجا فقه و اصول، فلسفه و معقول و منقول بخوانند، ولي نميفهميده كه معقول و منقول يعني چه؟ چيزي را شينده و يا برايش تنظيم كرده بودهاند. ما بايد بدانيم از اين مدرسه، با اين همه زحمتي كه شما ميكشيد و خرجي كه ميكنيد (و ان شاء الله ميفرماييد بيشتر خرج خواهيد كرد) چه معقول و منقولي و براي چه چيزي ميخواهيم؟
البته من به نظرم ميرسد شما در اينجا بايد بر روحاني بودن متخرجين تأكيد بفرماييد. البته از پيش هم، من وقتي نسبت به مدرسه جنابعالي فكر ميكردم، دورادور اين معنا به ذهنم ميآمد. يعني اينجا يك محلي است كه بايد روحانيوني تربيت كند كه براي گسترش فكر متعالي اسلامي و همان تبيين "بالحكمه و الموعظه الحسنه" بسيار بسيار مفيد باشند. و تبيين حكيمانه دين و نه بيين عاميانه دين كنند. من فكر ميكنم امروز ما به اين احتياج داريم. شايد ـ ان شاء الله ـ مدرسه شما الگويي شود كه نظير آن حتي در حوزهها و جاهاي ديگر ساخته بشود و يك ترازِ خاصي از روحاني را در اينجا پرورش بدهد. يعني، شما بر روحاني بودن و معمم بودن به خصوص پا فشاري بفرماييد. البته اين به صورت پيشنهاد است و شايد در ذهن شريف جنابعالي و دستگاه مفكره مدرسه در اين زمينه مطالبي باشد كه من از آنها اطلاعي ندارم.
علي ايّ حال، كار بسيار خوبي است و بحمدالله، شما هم خوب وارد ميدان شدهايد و خوب جمع و جور كردهايد و اساتيد خوبي را هم انتخاب كردهايد. اين هم از هنرهاي شماست كه توانستهايد از كساني استفاده كنيد كه به راحتي نميتوان آنها را دور هم جمع كرد. اينها هم "به دام و دانه نگيرند مرغ دانا را". اگر چنانچه مدرسه منطقه علم نبود و آقايان، مخاطبين خوبي نداشتند، معلوم نبود كه در اينجا جمع بشوند. آن كسي كه اهل علم است و دلش ميخواهد متاع خودش را عرض كند، طبيعي است كه ميخواهد متاع خود را به كسي كه آن متاع را ميشناسد و قدر او را ميداند عرضه كند. آن كسي كه فقط به دهان استاد تماشا ميكند و چيزي نميفهمد، استاد را خون به دل ميكند. لذا، اگر ما ميبينم كه شما اساتيد خوبي را جمع كردهايد، بايد كشف كنيم كه محيط علمي آنجا از لحاظ دانشجويي و طلب [علم] و تحصيل محيط خوبي است. ان شاء الله موفق باشد و از جنابعالي و آقاياني كه در اينجا تشريف دارند، صميمانه به خاطر تلاشتان در مجتمع كردن چنين كار خوبي تشكر ميكنم و منتظر ميمانيم كه ان شاء الله، نتايج كار را هم ببينيم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته